شمیم مهربانی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نیایش

24 آبان 1392 توسط رها

اللّهُم لکَ ا لحمد الشا کرین،پروردگار من !ستایش ونیایشم رابا زیارت سیدالشهدا آغاز می کنم وصندوغچۀگرفته ترین لحظه هایم راباکلید اشک می گشایم به یاد سرزمین سوخته از اتش.

خدای من!مرا که اندوه لاله های تشنه را به دوش واژه ها می کشانم به شفاعت خورشید کربلا برسان؛اللهُم ارزقنی شفاعة الحسین(ع).

الهی!کبوتران دعا را از خشک سالی دستانم به درگاه مهربانی ات پرواز می دهم وسجاده ام را تا شرجی آخرین نماز حسین(ع )پرواز می دهم.برسجده گاه عشق تو خلوت می کنم با ترنم واژه هایی که صدای مناجاتش خواب خاک را می آشفت ولرزه بر کاخ عصیان می انداخت.

خدایا!لطفی  فرما تابا لهجۀ رحمت که از حنجرۀبریده،با تو نجوا می کرد هم صدا شوم ودر جاری زلال عفو وبخشندگی ات زنگار نفس هایم را بزدایم.

السلام علی الاولاد الحسین،منزل به منزل مرا با عطش معرفت ناب کربلا آشنا کن،تا از سراب دنیا بریده وبا کاروان اسیران به اسارت عشق تو مشتاق شوم.زجه های ندامت را بی دغدغه ناله زنم وسکوت شام غریبان دلم را با ناله های استغاثه به آشوب نشانم.خدایا!توفیقم ده تا با آن شبی که از سوز زنجیر های اسارت،کائنات ولوله می کردند،هم نوا شوم.

اللهُم ارزقنی زیارة الحسین(ع).هنوز زخم های کربلا تازه است و چشم های عاشقان به چراغان بارگاه  مظلوم تاریخ می شتابند و به اندازۀ تمام روز های غریب و زخمی محرم و صفر می گریند.

بارالها!توفیق ده تا با سینه سوخته،هم نوا با سپیداری که در تلأ لو چشمانش نیایش تو موج می زد به طواف کعبه عاشقان مشرف شوم.من نیز زائر کوی عاشقانه ها شوم تا بار سنگین شانه هایم را بر ضریح طلایی اش،آرام تکیه دهم.

آمین یا رب العالمین

 1 نظر

اشک مشک

22 آبان 1392 توسط رها

به یاد عباس (ع)که می افتی،عشق وعطش همنشین دلت می شود.

اصلاًانگار عشق وعطش همنشینان دیرینه ی قمر فراتند.

خواستم از عباس (ع)بگویم ولی هربار که نامش برصفحه سفید کاغذ نقش بست؛عشق وعطش وعباس همسایه ی دیوار به دیوار شدند.

پس به یاد سقای لب تشنه ی عاشق بخوان:

ماه فرات سلام؛

عموی سادات سلام؛

خودت باما حرف بزن!آخرما قامت وقواره مان به درک حلالی از وجود توهم قد نمی دهد.

آخرما با اندیشه ی کوتاه خودمان که نمی فهمیم توچه کردی،آخر وقتی به فرات رسیدی؛چگونه دست از آب کشیدی؟

وقتی فرات با همه ی اشتیاقش تورا در آغوش گرفت،چگونه از آب دست کشیدی؟فرات که تشنه تر از توبود.علقمه که با نهایت علاقه به پاهای تو بوسه می زد.توهم که تنت از فرط تشنگی گداخته بود.صدای کدامین طفل،آب را از دستانت به فرات بازگرداند؟توچه کردی؟با دل آب چه کردی که دست از تونمی کشد؟که گرد تومی گردد؟مرد خیمه ها،برادر حسین!یاور زینب (س)!عشق رقیه!

چه شد که لب تشنه دل دریاییت را به ساحل  فرات زدی؟وقتی تمام امیدت را به چشم مشک دوختی،آرزو کردی  ای کاش چشم پراشک طفلان تشنه بر چشم پراشک مشک می افتاد!

سقای عشق!به خیمه ها برگرد که فرزندان حسین(ع) تاب دوری تورا ندارند.نه عطش؛نه اسیری؛نه خستگی،نه گرسنگی،هیچ کدام،فقط وفقط داغ ندیدن تواز پادرشان می آورد.برگرد!اگر نیایی مشک هم در فراق تواشک می ریزد.دل صحرا هم در نبود توکباب می شود.وعلقمه تاابد داغ تشنگی را بر دل می نشاند.

امید رقیه!

برگرد وامید رقیه بمان که رقیه بی تووبی دستان تو می میرد.

برگرد وخجل مباش که مشک،رفیق نیمه راه توبود.

که گرچه آب نیاوردی ولی سقای عشق شدی وعشق را با همه ی وفاداریت تقسیم کردی،عادلا نه وعاشقانه!گرچه دستی برای تقسیم در بدن نداشتی.

سقای بی دست عشق،قمر فرات!

آب نیز از حضور تو شرمنده است وتا عمردارد گرد مزار تومی گردد وتصدق تو می شود.عباس زهرا(س)!با لبان خشکیده ات،همان لبانی که داغ سیراب کردن طفلان را تا همیشه برآن نشاندی،دعایمان می کنی؟عباس ام البنین(س)!با همان دستان مهربانت آبرویمان را می خری؟گفتم آب-رو دلم گرفت.به یاد امیدت  که نا امید شد دلم گرفت.

سقا دعایمان کن…

جان مادرت زهرا….

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

شمیم مهربانی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اعتقادی
    • حدیثی
    • امام حسین
  • فرهنگی
  • پژوهشی
  • ادبی
    • شعر
    • متن ادبی
    • دل نوشته
    • مناجات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس