زن وخانواده در نهضت عاشورا
حضرت زینب(س)وحفظ امامت
اینکه امام حسین(ع)می فرمایند:خداوند بنایش بر این است که اهل بیت من به اسارت درآیندبه خاطر حفظ امامت است؛حفظ جان امام سجاد(ع)است.بعداز اینکه خیمه هارا غارت می کنند حضرت زینب(س)برای نجات امام سجاد(ع)به سوی خیمه ی امام می آید.درمجلس ابن زیاد زمانی که آن ملعون قصددارد نسل امام حسین(ع)را قطع کند باز این صدای زینب(س)است که بلند می شود وفریاد می زند:«چقدر ازما خون می ریزی؟»سپس می آیدودست درگردن علی بن الحسین(ع)می اندازد ومی گوید:«من ازاو جدانمی شوم؛اگر می خواهی اورا بکشی من راهم باید بکشی»وابن زیاداز این صحنه تعجب می کند که چه ارادت وارتباط قوی ای بین ایشان وجود دارد.بنا براین دستور می دهد که اورا رها کنند.او علاوه بر حفظ جان امام حسین(ع)حفاظت از اولاد امام حسین(ع)رانیز برعهده دارد.زمانی که در دربار یزید می خواستند «فاطمه بنت الحسین (س)»را به کنیزی ببرند فاطمه(س)با ترس واندوه به عمه اش پناه می برد وپشت زینب(س)پنهان می شود.زینب(س)می گوید:«دروغ گفتید،پستی کردیدحالا می خواهید اورا به کنیزی ببرید»یزید غضبناک می شود ومی گوید:اگر من اراده کنم این کاررا می کنم.حضرت زینب(س)می گوید:به خداقسم جایز نیست مارا به کنیزی بری مگر اینکه از این اسلام خارج شوی.یزید می گوید: حاضر جوابی می کنی پدر وبرادرت ازدین خارج شدند.ولی زینب(س) با جسارت می گوید:اگرشما مسلمان باشیدبادین پدر وجد وبرادر من مسلمان شدید.اوبا وقاحت به زینب(س)می گوید:دشمن خدا دروغ گفتی.حضرت زینب(س)در جواب می گوید:تودر موضع قدرت نشستی وزور می گویی.یزید حیا می کند وساکت می شود.
حفظ جان بچه ها هم ازمسئولیت های زینب(س)است.در شب یازدهم زینب(س)تمام تلاش خودرا برای حفظ جان بچه های حسین(ع)می کند ومواقعی هم با تمام سختی باز هم نمی تواند از آنها دفاع کند یکی از آن مواقع در گودال قتله گاه است ودیگری زمانی است که عبدالله بن الحسن (ع)از حرم دوان دوان به سوی حسین(ع)می رود.امام فریاد می زند واز خواهرش می خواهد که اورا باز گرداند.ولی عبدالله با گریه وزاری می گوید:می خواهم پیش عمویم باشم وازاودفاع کنم.دشمن دست عبدالله را قطع می کند طوری که به پوستی آویزان می شود وحرمله با تیری سینه عبدالله را می شکافد این همان ملعونی است که تیری را به حنجر علی اصغر(ع)می زندوتیری را به سینه ی امام حسین(ع)روانه می کند آن هم در آن لحظه ای که امام حسین(ع)پیراهنش را بالا می زند تا خون را از چهره اش پاک کند.
این اعمال این ملعون است که بغض ائمه را تا ابد می آفریند وزمانی که به امام سجاد(ع)خبر می دهند مختار قیام کرده وعمربن سعدرا کشته ویا عبیدالله را کشته ایشان می فرمایند:«پس حرمله چه شد؟»زنان تنها احساسات را در اعمال ورفتار به ما نشان نمی دهند بلکه گاهی احساسات را به دیگران منتقل می کنند آنگاه که امام سجاد(ع)در بیابان نبه اجساد می کند واظطراب وجود مبارکش را در بر می گیرد حضور زینب(س)را در کنار خودشان احساس می کنند.
زینب (س)می گوید:« چرا خودت را به کشتن می دهی ای یادگار پدر وبرادرم؟»ایشان می فرمایند:«چرا فشار به من نیاید وقتی اینها بدون کفن ولخت در بیابان رها شدند وکسی نزدیک اینها نمی آید.مگر اینها افرادی کافر از قبایل دیکر بوده اند» وزینب(س)می گوید:«این حوادث چیزهایی نبوده که ما ندانیم اینها عهدی بوده از سوی پیامبر،خداوند به زودی یک گروهی از مردم ناشناس را در زمین فرود می آورد واینها اجساد را دفن می کنند وبارگاه برایشان درست می کنندکه هرچه ستم کاران بخواهند اینها را محوکنندخداوند آنان رابلند تر وارجمند تر می کند».
«کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود»
واین است نقش زن در کربلا
یازینب کبری عمه جان مارا دریاب