زن وخانواده در نهضت عاشورا
زن در جایی جای تاریخ،سمبل رشادت ها وفداکاری ها بوده ودامان همایتش همواره انسان ساز بوده است وبه ندرت حوادثی را بدون تاثیر ونقش زنان مشاهده کرده ایم.در وقایع تاریخی مذهبی مسلمانان نیز نقش پرابهت وشیوای زنان غیور به چشم می خورد که در اینجا به حضور زن،خانواده ونقش همسران در نهضت عاشورا اشاره می کنیم.
دو شجره،دو خانواده
در آیات وروایات زیادی اشاره به شجرۀ طیبه که شامل خانوادۀ پیامبر اکرم (ص)می شود که این شجره را پیامبر(ص)،حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه(س)واولاد بزرگوارشان امام حسن(ع)وامام حسینع(دربر می گیرد ودر مقابل ایشان از شجرۀ خبیثه وشجرۀ ملعونه در سورِۀ اعراف نام برده شده که اشاره به بنی امیه وآل ابوسفیان دارد.گاهی اوقات ائمۀ معصومین(ع)در مقایسه هایی کهداشته اند،بسیار بحث خانواده را پیش کشیدندمثلاًامیرالمؤمنین(ع)تعبیراتی دارند که می فرمایند واینها فرزندان«هند جگرخوارند»ونشان می دهندکه چگونه خباثت در این سلسله خانواده،گسترش می یابد و نسل به نسل به پلیدی بیشتر می رسند ودر مقابل آنان در نسل طاهر،طهارت گسترش می یابد.
در تعبیر امام حسین(ع)در شب عاشورا می بینیم که نام عبیدالله را زادۀ مادری خطا کار به نام«مرجانه»ومادربزرگش «سمیه»خطاب کرده است.هردوی آنان اهل زنا بودند که مادران «زیاد»و«ابن زیاد»هستند که امام را مخیر بین قتل شمشیر وپَستی دنیا کرد اما امام فرمود ما کسی نیستیم که زیربار پَستی برویم،خدا پیامبر(ص)اِبادارند که مابه این پستی تن دهیم.
حضورمادران در عاشورا
صحنۀ عاشورا،برگی از حضور بوده است؛حضوری که از کودکان خردسال ونوباوه تاپیرمردان وزنان دلاوررا در بر می گیرد که هرکدام در جایگاه اجتماعی خودشان حادثه آفرین بوده اند،در اینجا از مادرانی سخن می گوییم که فرزندان خودشان را به قربانگاه عشق می فرستادندتا برای امام زمانشان پیش مرگ باشند وسعادت اخروی را برای خودشان وخانواده شان رقم زنند.
مادری در کربلا آماده ایستاده بود و تنها دغدغه اش ،حفاظت از امام حسین(ع)بود رو به فرزندش می کند و می گوید بلند شو و در پیشگاه امام حسین(ع) مقاتله کن.وقتی به سوی امام حسین(ع)برای اذن میدان می رود امام حسین(ع)می فرماید این جوانی است که پدرش کشته شده وشاید مادرش راضی به این مسأله وشهادت فرزندش نباشد.جوان می گوید مادرم مرا فرستاده وشروع به رجزخوانی می کند که رجزخوانی زیبایی هم دارد.پس از به درک واسل کردن تعدادی ازدشمنان به شهادت می رسد وسر اورا از بدنش جدا می کنند.مادرش که کنار خیمه ها شاهد شهادت فرزندش بود سرفرزند رابرمی دارد وبه سوی سپاه دشمن پرتاب می کند ویک نفررا می کشد وبه دنبال عمودی برای جنگیدن می گرددتابه سوی میدان برود امام حسین(ع)می فرمایند جهاد ازعهدۀ زنان برداشته شده واورا باز می گردانند.
نقش هممسران در عاشورا
در این وادی آزمایش،چه بسیار مردانی که به راستی از دامان مطهر وایمان شیر زنان به پا خاستند وبرای یاری مولایشان ندای اورا لبیک گفتند وپشت به امیال دنیایی کردند وسعادت اخروی وجاودانه را به متاع دنیا ندادند.مردانه بر دفاع از دین وامام زمانشان شدندو خوش عاقبتی را برای خودشان رقم زدند.چه بسیار آدم هایی که صفات خوبشان نگهبانشان شد مانند آن جوان گمنامی که نائب امام زمان(عج)شد وشاید زهیر بن قین هم درزندگی صفات خوبی داشته که حافظ اوبوده واورا چنین نامی وعاقبت به خیر کرد.
اوهمسری داشت که رهنمون اوبه راه حق می شود.در مسیری که امام حسین(ع)به کربلا داشتند هم مسیر امام بودند وقدم به قدم با امام می آمدند ودر فاصله ای از امام در هر منزل اتراق کردند.همه داخل چادر نشسته بودند وغذا می خوردند که کسی وارد شد وگفت:من فرستادۀامام حسین(ع)برای دعوت به سوی امام هستم.هرکس لقمه ای در دستش بودافتاد همگی مانند چوب خشکی در مقابل این اتفاق شدند.همسر زهیر می گوید:«پسر پیامبر(ص)به دنبال توفرستاده وتو نمی روی؟بلند شووبه سوی امام برو وسخنش را بشنو!»زهیر ازشنیدن حرف همسرش منقلب می شود.وقتی به ملاقات امام می رود وبر می گردد گویی آدم دیگری می شود.به همسرش می گوید من تورا طلاق می دهم که ضرری به تونرسد سپس اورا به سوی طایفه اش می فرستد وامام حسین(ع)هم اورا فرمانده سپاه می کند.
زمانی که امام حسین(ع)برای یاری سخن می گوید اولین کسی که به یاری بلند می شود همین شخص است.او می گوید:حاضریم قید این زندگی را بزنیم وباتوبیاییم.شب عاشورا هم به دنبال سخنان دیگریاران امام می گوی:به خدا قسم من آرزو می کردم که ای کاش کشته می شدم و زنده می شدم ودوباره کشته می شدم وزنده می شدم تا بتوانم چند لحظه حیات تورا به تاخیر اندازم زندگی تو وجوانانی که از اهل بیت توهستند…
مطلب ادامه دارد…