علی اکبر حسین(ع)
مظلومیت های حسین(ع)وآلش شروع می شود.
از مدینه حرکت کرد
به مکه رسید
راهی حج واجب خود شد
راهی که مسلخ شهادتش منا
وطوافش میدان کرب وبلاست!
وقتی رسید،به آن سرزمین
خواهرش پرسید اینجا کجاست؟
پاسخ دادند:کربلا!
فرمود وای از این سرزمین غم ها وبلاها!
اینجا همان میعا دگاه شهادت است که رسول الله(ص)وعده داده است.
یاران شهید شده اند،حسین(ع) مانده وجوانان اهل بیتش.
اینک زمان رشادت های علی اکبر(ع)است،زمان عاشقانگی های اوباخداست.
جوانی به سمت میدان می رود.
به سیرت همچون علی(ع)وبه صورت همچون رسول الله(ص)است.
درراه حق مبارزه می کند.
جلادان شمشیر به دست،باتیری اورا به زمین می اندازند.
زمین از خون پاک فرزندی از نسل آفتاب،سرخ می شود.
عرشیان مویه می کنند،آسمان رنگ می بازد.
تمام هستی سکوت می کند،اینک وقت وداع حسین(ع)با میوه ی دلش،علی اکبر است:
-خدا بکشد جماعتی که تورا کشتند،چگونه از خدا ورسولش نترسیدند وپرده حرمت رسول را دریدند،بعد از تو خاک بر سر بی وفای این دنیا.
لحظه ها از وجودشان شرمناک شدند وعلی اکبر(ع)با چشیدن جام شیرین شهادت سیراب شد وبه دیدار جدش رسول الله(ص)شتافت.
جوانان بنی هاشم بیایید علی رابردرخیمه گذارید.